همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

Anonim

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

نام من ماریا است، من یک دانش آموز 23 ساله مدرک در مدرسه عالی هنرهای زیبا در پاریس هستم. در سن 16 سالگی، من وارد موسسه معماری مسکو شدم، اما بعد از چند سال تصمیم گرفتم به یک قنادی تبدیل شوم. اثبات خود را که مسیر انتخابی وفادار است، من هر روز برای تبدیل شدن به حرفه ای در هنر قنادی، به موازات دریافت آموزش معمار در فرانسه کار می کنم.

من می گویم چرا تصمیم گرفتم که حرفه و کشور اقامت را تغییر دهم و چگونه تصمیم گرفتم.

شروع تغییر

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / فیس بوک

در سن 16 سالگی، من وارد موسسه معماری مسکو شدم با تمایل به تبدیل شدن به یک زن معروف معمار. با این حال، پس از 2 سال، من از آماده سازی دسرها مجذوب شدم. این به نظر می رسد غیر قابل باور است، اما علاقه من به کیک ناشی از تمایل به کاهش وزن است. در ابتدا، من از آماده سازی دسر های کم کالری، و سپس علاقه به کیک های کلاسیک و کیک های کلاسیک ظاهر شد.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

یک روز، به مادر من تبریک می گویم، تصمیم گرفتم یک کیک موشک پیچیده را با یخ زدگی آینه و دکور شکلاتی طبخ کنم، در آن لحظه واقعا این روند را دوست داشتم و نتیجه. عکس زیر همان کیک.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / فیس بوک

کیک های تزئینی به راحتی به من داده می شود - تمام مطالعات در مدرسه معماری. طعم طعم و آگاهی از این نسبت ها روند اجرای ایده ها را تسهیل می کند. تمام کیک های من نتیجه مخلوط کردن دو حرفه ای مختلف است.

آموزش در پاریس

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

من هنر قنادی را در پاریس مطالعه کردم، جایی که من از دانش فرانسه کمک کردم، که من شروع به یادگیری 9 سال دیگر کردم.

در سال 2013، مادر من را یک روز تولد داشت - دوره های قنادی با این حال، در مدرسه Alena Ducass، در طول امتحانات. من یک بورس تحصیلی افزایش دادم، بنابراین اگر امتحانات شکست خورده باشد، آن را از دست داد، که شرمساری خواهد بود. دقیقا همان وضعیت در سال 2015 اتفاق افتاد، زمانی که من به پاریس به مدرسه Bellouet Conseil در میان جلسه رفتم. اما از دست دادن فرصت برای یادگیری در مدارس دو سرآشپز معروف فرانسوی نیز غیرممکن بود. بنابراین، من مجبور شدم کمی بخوابم و خیلی کار کنم تا همه چیز را بگیرم.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© DepositPhotos © Maria Troitskaia / Instagram

در آن زمان، مادر تنها کسی بود که از من حمایت کرد. مادربزرگها و پدربزرگ ها تنها بیش از یک شور و شوق عجیب و غریب خندید (در عین حال به طرز شگفت انگیزی از کیک های من پیچیده شدند)، پدر حتی علاقه جدیدی از دخترش را در نظر نگرفت، بسیاری از تعجب کرد: "از دست رفته چنین حرفه ای محترم معمار در قنادی ؟ شیرینی همان کسی است که در گل رز نفتی نانوایی می کند. "

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

فردی که خیلی آموخته است، آنتونیو بغور، رؤسار اصلی است. هنگامی که من به طور تصادفی کار خود را در اینترنت پیدا کردم، الهام بخش و تصمیم گرفتم تحسین من را بیان کنم. ما صحبت کردیم، و او به طور غیر منتظره من را به کارآموزی خود در میامی دعوت کرد، جایی که او رئیس او بود. در موسسه تعطیلات وجود داشت، و من ویزا به ایالات متحده داشتم.

این پرونده خوشحال بار دیگر ثابت شده است: هرگز نترسید که به کسانی که علاقه مند به / مانند / به علت تحسین می کنند، نترسید. نوشتن یا ارسال رزومه خود را در بهترین شرکت ها، در شرکت که در آن شما رویای کار می کنید. زیاد مردم واقعا پاسخگو هستند و آماده کمک هستند . شما با نوشتن یک نامه یا ارسال یک نمونه کارها چیزی را از دست نخواهید داد.

رفتن به فرانسه

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

9 سال دیگر، زمانی که من فرانسه را به عنوان یک زبان اضافی در مدرسه انتخاب کردم، من عاشق این کشور و فرهنگ او شدم. به طرق مختلف، به لطف معلم عزیزم، من هنوز هم سپس تصمیم گرفت که در 10 سال من به فرانسه بروم . حرکت، داشتن یک دانش آموز، همیشه ساده تر، علاوه بر این، من نمی خواستم موسسه را با مدرک لیسانس به پایان برسانم.

نزدیک به پایان مطالعه در مسکو، من شروع به آماده شدن برای پذیرش معماری معماری در پاریس کردم. این خواستار تلاش زیادی شد، امتحان زبان و جلسات بی شماری با بوروکراسی فرانسه را گذراند. اما من واقعا می خواستم به هدف دست یابم، شاید پاریس برای آموزش رایگان دریافت کرد.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

به طور همزمان با پذیرش قاضی، من پیشنهاد دادم که دسر را برای کالیفرنیا تازه کالیفرنیا در مسکو اختراع کنم. من قبل از انتخاب ایستاده بودم: برای اقامت در اینجا و به خاطر رویای خواب برای دخالت در دسر یا دنبال کردن یک رویای دیگر - برای رفتن به پاریس. من آخرین را انتخاب کردم، اما این توانست بلافاصله یک قنادی را ترک کند و حدود یک سال پس از رفتن به فرانسه به تیم از راه دور کمک کرد. پیروی از کیفیت و انسجام کار در فاصله آسان نیست، بنابراین ما متاسفانه همکاری را متوقف کرده ایم.

پس از ورود به پاریس، من در آپارتمان زندگی می کردم که من هنوز در روسیه شلیک کردم و نه صاحبخانه صادق ترین. بود اتاق 8 متر برای بندگان در طبقه 6 زیر سقف ، بدون پنجره، بدون اینترنت و با توالت در پله ها.

از عادت، من اغلب به یک کیک پخت، اما من متوجه شدم که تقریبا غیرممکن بود، علاوه بر این، من نوعی درمان داشتم. یک روز، معلمان در مدرسه پاریس در مورد حرفه دوم من آموختند و پیشنهاد کردند که یک کیک را به حفاظت نهایی پروژه بسازند. افتخار و تمایل به اثبات خود را، که من نمی توانم اجازه دهید شما را به گفتن "نه".

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

تصور کنید در آشپزخانه، جایی که دشوار است حتی یک ساندویچ یا تخم مرغ را طبخ کنید، تصمیم گرفتم کیک بسازم. در زرادخانه من دو مشعل، یک مایکروویو کوچک و یک فریزر کوچک وجود داشت. سپس من آن را درک کردم هیچ چیز غیرممکن نیست و تمام شک و تردید و موانع در انسان در سر قرار دارد. به عنوان یک نتیجه، این کیک تبدیل به یک تزئین برای محافظت از پروژه!

حاضر

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

در پاریس، مصاحبه ای با کریستف آدم را تصویب کردم و شروع به کار به عنوان یک قنادی در L'Éclair de Génie، ترکیبی از کار با یادگیری در مدرک کار کرد. این یک دوره دشوار بود، زیرا ما تقریبا هر روز کار کردیم تا شب آمد و ما برای ناهار در نمودار نشسته ایم و Eclairs نمی خواستیم. سپس متوجه شدم که این من نیستم - برای هر روز، به عنوان یک نوار نقاله، و نه به عنوان خالق و خالق، همان دسرها را انجام دهید.

واقعیت خنده دار: در اروپا، در مقایسه با روسیه، قنادی نسبت به زنان حرفه ای نیست، زیرا کار فیزیکی سخت است. با این حال، در تیم، هیچ مردی شما را آرام نخواهد کرد، هر کس بر روی یک پایه برابر کار نخواهد کرد، حتی اگر شما نیاز به کشیدن چند کیسه با آرد داشته باشید.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / فیس بوک

حالا من از معمار یاد می گیرم و قنادی کار می کنم. شغل مورد علاقه من توسعه و اختراع دسرها برای رستوران ها و کافه ها است. به تازگی، من اغلب پیشنهادات را برای همکاری با یکدیگر دریافت می کنم. یکی از این پیشنهادات در سفر قنادی من همکاری با یولیا Vysotskaya است. من دعوت شدم تا تبدیل به یک رئیس برند سفارت رستوران رستوران خود شدم و با دسر های تابستانی آمده ام.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / فیس بوک

در کار قنادی یک رویکرد خلاقانه است. مهمترین ابزار در آشپزخانه برای من یک مداد و کاغذ است. از آنجا که شما همیشه باید طرح های زیادی را، حل وظایف پیچیده و جالب انجام دهید. به عنوان مثال، در یک شیرینی، لازم بود که دسرهای شوروی را مطرح کنیم، اما با خوراک مدرن تر، چون میزبان طرفدار آنها بود. به عنوان یک نتیجه، من فرمولاسیون را بازنگرم و به نظر می رسد کاملا جدید از کیک، اما با طعم معمول با دوران کودکی.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

هنگامی که در سن 17 سالگی، اولین پاستا سوخته خود را از کوره گرفتم، بیشتر شبیه به پنکیک هایی که در یک تابه پخش می شود، نمی توانستم تصور کنم که در 5 سال من یک معلم مهمان در یک دستگاه گوارش بین المللی در سوچی خواهم بود. ایستادن در مرحله به ده ها نفر از افراد علاقه مند و نشان دادن نحوه ساخت کیک با یخ زدگی آینه من ناگهان متوجه شدم که خوشحالم.

هنگامی که شما دقیقا همان چیزی را که دوست دارید، زیبا بود. این همه آسان نیست، اما چنین تغییراتی ارزش آن را دارد. احساس اینکه همه چیز را در حال حاضر داشته اید، خودتان را به دست آورده اید، خودتان را انجام دهید، غیر قابل توصیف، شبهای بی خوابی و تمام مشکلات غلبه کنید.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

اغلب من فکر می کنم که من یک سناریوی بسیار عجیب و غریب زندگی را انتخاب کردم. زندگی به دو کشور به اندازه کافی سخت است، بنابراین گاهی اوقات تمایل به ترک همه چیز وجود دارد. و پس از آن من به یاد داشته باشید که چقدر تلاش کردم تا جایی که من الان هستم.

متأسفانه، مدرسه معماری حاضر به ارائه یک سند لازم برای انجام کارآموزی از Garlet معروف Cedric، که در سال 2017 بهترین شیرینی در جهان بود، هر چند من با 2 مصاحبه با او رفتم. به یاد داشته باشید که چگونه یک کارمند دولت در مدرسه شگفت زده شد: "بسیار عجیب است، شما اولین دانش آموز هستید که از من خواستار کارآموزی در قنادی و نه در شرکت معماری نیستید."

معلوم می شود اگر شما برخی از حرفه را مطالعه کنید، پس شما حق ندارید به کارآموزی یا به طور کامل در یک منطقه دیگر کار کنید. اما من اعتماد به نفس دارم: چه اتفاقی باید رخ دهد. بنابراین من رویایم قنادی را در پاریس باز کنید و حرفه ای شوید.

همانطور که از دانش آموز معمار، من به یک شکارچی تبدیل شدم و به پاریس رفتم

© Maria Troitskaia / Instagram

من هر روز در عدم اطمینان زندگی می کنم، گاهی اوقات به خودم اجازه می دهم که دست هایم را پایین بیاورم، همانطور که هنوز هم نمی فهمم آیا من آنچه را که انجام می دهم انجام می دهم و هدف نهایی چیست. اما به نظر می رسد که مهمترین میل من این است که تاریخ خود را بنویسید که دیگران را دوست نداشته باشند. من معتقدم که اگر دوست دارید آنچه را که انجام می دهید، زندگی با شانس، جلسات مهم، تصورات و فرصت های جدید پاسخ خواهد داد.

منبع

ادامه مطلب