"این من است که شما اشباع شده اید!" - دختر کوچک تقریبا در اشک فریاد زد. و خروج از سویاکا، به سختی صعود به فیدر خانه، با استفاده از Siqunes در نظر گرفته شده، ژاکت ها و دیگر دانه های آفتابگردان آفتابگردان Trivia.
در متر از گوسفند تغذیه نشسته بود در pukhlyak بنفش نشسته و به مواد غذایی ناپدید شده با غم و اندوه نگاه کرد. زمستان آمد، برف بود، و گرسنگی خود را احساس کرد. "بیایید یک فیدر مخصوص برای cinexes ایجاد کنیم،" من دختر را پیشنهاد دادم. "و من باید آن را نیز بخورم - من باید چیزی را از خانه به ارمغان بیاورم."
ما فیدر بسیار ساده ای را ساختیم.
1 مرحله آنها برخی از مخروط های صنوبر را گرفتند، لایه ای از کرم کرم خود را پوشش دادند - به شدت به شدت.
2 مرحله سپس در دانه ها نوشیدند، نفت را به یخ زده و بر روی سیم به عنوان یک تزئین در سالن قدیمی ریخته شد.
اولین زغال سنگ درمان همان pukhlyak است. او پرواز کرد، بال های کمی را تکان داد و به پاهای پشت مخروط ها چسبیده بود، اولین بذر را با خمیده گرفت. "نوش جان!" - خنده، به دختر گفت. دختر بزرگ، دختر بزرگ، عرق، سپس pukhlyak، سپس lazorovka. در پایان چمنزار، خزنده یورتا پرواز کرد و سرش را پایین آورد، همچنین خود را یک دانه گرفت. هنگامی که سر و صدا خالی بود، سینما با لذت و روغن بزرگ لذت برد. "فقط این فیدرها را در خورشید قطع نکنید،" به خداحافظی، و سپس ساقه های روغن همراه با دانه ها. "
یک اتصال متوقف شده در شاخه نشسته بود و وانمود کرد که همه چیز که اتفاق می افتد، نگرانی ندارد.