خانه ای که کور بود

Anonim
ولادیمیر Krysanov
ولادیمیر Krysanov

ولادیمیر کراتانوف 59 ساله. او از تولد نمی بیند، تمام عمر او توسط درآمد تصادفی قطع می شود، اما کاملا نیازی به احساس متاسفم. به عنوان مثال، او یک خانه ساخت. و برای این، شما می بینید، و نه هر دوی امکان پذیر است.

"نگاه کنید به جایی که شکار!"

ولادیمیر زندگی می کند در Ryazan زندگی معمول از افراد معلول روسیه. اغلب، متاسفانه، تحقیر آمیز.

"شما کور؟! نگاهی به جایی که شکار! " - بدبختی، موش ها هیچ مانعی را نمی دانند. بنابراین یک مرد با یک نیشکر، هل دادن و تکان دادن، فریاد گذار تمام زندگی من. یک روز، بدتر - مسافران اتوبوس آن را برای یک دزد جیب گرفتند، که تنها وانمود می کند کور است. آخرین کلمات را کنار بگذارید و یک لباس ایجاد کنید. در این حادثه، البته، متوجه شد، اما رسوب باقی ماند. و سپس دیک ظاهر شد.

- به VTEC تبدیل شده است گواهینامه ضرب و شتم از شخص معلول، آنها از من پرسیدند: "شاید چیز دیگری مورد نیاز است؟" من مثل این مثل این است: "سگ ..." و معلوم شد که می توان آن را مرتب کرد: من به مدرسه "سگ" در Balashikha فرستاده شدم، آموزش داده شد که با یک هادی پینگ مدیریت شود "به یاد می آورد موشها.

وجود دارد، ولادیمیر و دوستان خود را با یک لابرادور سیاه تبدیل شده، از آن زمان آنها بخشی نیست.

خانه ای که کور بود
دیک زندگی مالک را نجات داد

"پس از همه، آن را، - یادداشت های Ryazanese تغییر،" اگر یک گودال یا یک مرز در راه و زمان برای واکنش نشان نداد، او متوقف شد، سقوط کرد، سقوط کرد. در دیوار به جای درب می تواند چاپ شود. و سگ از همه اینها حذف شده است، با بیابان بسیار ساده تر است که در یک طرح داخلی زندگی می کنند، در چنین نگرش های روزمره.

جالبه

بازدید کنندگان به نمایشگاه در Yekaterinburg خواسته بود که بدن برهنه را در نقاشی ها پوشش دهند

مدیران Avengers سرنوشت Loki را روشن کرد

وزیر امور مالی فدراسیون روسیه، رشد دستمزد کارمندان دولت را در سال 2020 گزارش کرد

سگ می تواند از صاحب خطر محافظت کند، اما از دخالت مردم - به هیچ وجه. حداقل هفدهم

به نحوی راننده اتوبوس، دیدن یک فرد معلول که با یک سگ به سالن آمد، هر دو را در گردن خود قرار داد، انگیزه ظاهری خود را به دلیل او به پشم آلرژی داشت. زمان دیگر، زمانی که موش ها از جاده به نور سبز عبور کردند، مینی بوس آن را با یک آینه متصل کرد - راننده تصمیم گرفت که او کاهش یابد. ولادیمیر تنها توانست دوباره به آشنایی خود بشنود: "آیا شما کور هستید؟"

"ولادیمیر به لطف بیابان زنده بود،" ولادیمیر ادای احترام به PSU را می دهد. - او در زمان "آهسته" را کاهش داد، من خیلی زیاد شلیک کرد.

زندگی موش های بازنشسته می شود. گاهی اوقات گاهی اوقات کسی می تواند به موقع کار کند.

مرد می گوید: "من با خوشحالی با لذت کار کردم - حقوق و دستمزد رسمی مشغول خواهد بود." - این یک آرد برای من است - بدون یک مورد بنشینید. بنابراین شما می خواهید احساس لازم است! اما در ریازان برای کارهای کور. یک شرکت برای کور بود، اما سقوط کرد.

موش های خانواده اش دریافت نکردند دوش بومی او تنها دو است - مادر وفادار و مادر سالخورده. برای آنها، او ساخت و ساز خود را ساخت.

6x6 برای مادر عزیزم

این همه با این واقعیت آغاز شد که دیوار آجر خانه قدیمی سقوط کرد، در سال 1911 راه اندازی شد. مادر 80 ساله Krynson در آن زمان در اتاق دیگری بود - او را نجات داد. در شهر به پسر خود را به خاک سپرده شده گالینا Nikitichna به حرکت به طور مساوی رد شد. او گفت: "در روستا من دیگر زندگی خواهم کرد." - حداقل یک اسلش، به نحوی ترتیب دهید. "

مدت کوتاهی قبل از تخریب خانه، ولادیمیر شروع به ساخت یک واندا تابستان کرد. در ابتدا، من فکر کردم که آن را با دیوارها احاطه کرده ام، الهام بخش، زمستان را فشار دهم - و آنجا به خدا می دهد.

- هیئت مدیره خرید، - می گوید موش ها، - و آنها تنها شش متر فروخته می شود. دو متر به کجا می آید؟ دور انداختن؟ متاسف. من هر پنی را در حساب دارم شروع به ساخت شش تا شش کرد. در حال حاضر، شما آرزو می کنید که نمی خواهید، سقف دوگانه باید باشد. به عنوان یک نتیجه، معلوم شد: یک سالن ورودی، آشپزخانه، اتاق مادران، یک سالن بزرگ، یک اتاق برای اجاق گاز و دیگ بخار با یک سینک. سپس Terrask متصل شد.

خانه موش یک قلعه نیست، نه شاهکار معماری، بلکه قوی است. و گرم و هیچ چیز دیگری مورد نیاز نیست. وحشی در روستا نیز بسیار شبیه است. او به طرز شگفت انگیزی ناله می کند و دم را تکان می دهد - فقط از صاحب می شنوید که آنها به مادر می روند.

به عنوان یک سازنده خودپرداز، دیدن هیچ چیز، با یک تبر، چکش، مته و دایره کنترل شد؟ همانطور که همیشه - به لمس.

خانه ای که کور بود
ساخت دوره کامل

"فقر کمک کرد،" ولادیمیر به طور غیر منتظره از بین می رود. - هیچ پولی وجود ندارد، این همه خودم هستم و باید انجام دهم.

البته هیچ نقاشی وجود نداشت، نه: ولادیمیر می گوید که "خانه با سر بلند شد." و با جهت گیری در فضا، راه حل اصلی را اختراع کرد.

- کاست را به ضبط نوار وارد کنید، روشن کنید - موسیقی برای من و یک نقطه مرجع وجود دارد. بنابراین من جهت و فاصله را تعریف می کنم. بر روی سقف من صعود - من بر روی آن پریدن نیست. من دستم را می گیرم، من پا را قرار می دهم - اگر احساس پشتیبانی قابل اعتماد داشته باشم، سپس حرکت می کنم. به طور کلی، همه چیز، مثل شما، فقط کورکورانه است.

سخت ترین چیز این بود که یک خانه را نه یک شش نازل ساخت. سطح نابالغ قطعا تعریف نخواهد کرد. چشم های ولادیمیر در این موضوع مامان و همسایه ای بود که پیشنهاد کرد، پایین برود. آنها همچنین ناخن های افتاده اند، ابزار.

Bluff با پنجره های پلاستیکی بیرون آمد و سپس نه با خطا ولادیمیر. تماس با یک شرکت، 25،000 روبل پرداخت، و او فریب خورده بود. بنابراین مرد کور بدون پنجره باقی ماند و بدون پول. اما جهان بدون مردم خوب نیست: هنگامی که موش ها به دیگری آمدند، قابل اعتماد تر (به آشنایی) شرکت برای پیدا کردن چقدر شما نیاز به جمع آوری به مجموعه دوم از ویندوز، و در مورد فریب، قلب مدیر گفت: از این داستان لرزید ویندوز دو جداره به صورت رایگان خوش آمدید. او از حامی خود پرسید: "فقط به کسی نگوید." - بسیاری از فریب خورده، و ما نمی توانیم به همه کمک کنیم. "

در حال حاضر در برنامه های Krynshanov - برای قرار دادن حمام.

خانه ای که کور بود
گالینا نیکیتیچنا در یک خانه جدید. قدیمی - در عکس در بالای سمت چپ

"من، فلج، موفق به کمک به کسی!"

چند سال پیش، معلم ریازان Larisa Nikolaenko در همان بارها، در نزدیکی خانه ولادیمیر، پروژه کشور "کشور کوچک" ایجاد کرد: در تابستان، کودکان مبتلا به اختلالات روانی می توانند به توانبخشی بروند. زندگی بدون پدر و مادر - یادگیری مستقل بودن. Pilyat، هیزم تلنگر، سبزیجات را در باغ رشد می دهد، سپس آنها نیز ناهار و شام را آماده می کنند. در شب آنها آتش را آواز می خوانند. همه اینها به آنها کمک می کند تا رشد کنند و اجتماعی شوند.

این تابستان این تابستان برای ساخت یک آشپزخانه تابستانی با تراس، داوطلبان بالغ دعوت شده بودند، که از بخش های جوان حمایت می کردند. ولادیمیر Krysanov داوطلب برای کمک به یکی از اولین. پیش از این، سرپرست کور یک سیستم آبیاری را در یک کشور کوچک ایجاد کرده است، پل ها را به حوضچه ساخته است، یک شرکت مرغ را ساخت.

"ولادیمیر - یک دوست بزرگ از پروژه ما،" لاریسا می گوید. "وقتی متوجه شدم که او یک راه کور بود، خانه خود را ساخته بود، شوکه شد. همان واکنش برای همه افرادی که من به آن می گویم. استقامت و هدفمند آن تنها می تواند غصب شود. همانطور که با توانایی پیدا کردن یک زبان مشترک با کودکان خاص.

"من برای اولین بار شرم آور به ارائه کمک من،" اعتراف به ولادیمیر. - من فکر کردم، به طور ناگهانی امتناع ... بگو: "خب، چه کاری می توانید این کار را انجام دهید؟" اما من پذیرفته شدم بسیار سپاسگزار برای آن. شما می بینید، نه خیلی زیاد به من نیاز دارم که چقدر آنها هستند. من، فلج، موفق به کمک به کسی! چنین ضرب المثل وجود دارد: هنگامی که احساس بدی می کنید، به کسانی که بدتر می شوند کمک کنید. و سپس فرد معلول در حال حاضر احساس بسیار فقیر نیست.

"کلم"، "فقیر" ... هنگامی که شما به ولادیمیر نگاه می کنید، این تعاریف ناخوشایند حتی به ذهن نمی آیند! ما، بیهوده، باید از استقامت، استقامت، تعداد زیادی و تشنگی خود برای فعالیت یاد بگیریم.

ادامه مطلب