در ساراتوف، من یک قلعه از کیف دستی crossbody داشتم. او، ظاهرا، به من به نمونه کارمان رسید و تصمیم گرفت که بمیرد. آن را به آن نپذیرفت، آن را قطع کرد لوازم جانبی ممکن، و آن را به زباله انداخت. اما جایگزینی مورد نیاز بود، مغز ضروری بود. ساخته شده در اینجا پشت این پیچ ها (برنج، هیچ چیز دیگری وجود نداشت) یک دسته از فروشگاه ها با اتصال دهنده ها وجود داشت. یا مقیاس های صنعتی یا ابعاد عرضه نشده است. و همه به این دلیل که کسی کیک خیلی بزرگ را جمع کرد! و ریشه های منظم به هیچ وجه وجود نداشت.
دست ها چاقو هستند. اسپانیا همه جایی که آنها دریافت کردند. اگر چه این بار در این زمان مناسب تر از گذشته است.
من اینجا شوک هستم، زیرا رنگ در عکس یک فوچسی صریح آمد. و چه کسی به یاد می آورد، من و فوچسی ناسازگار هستند. من اینجا هستم و در تامورین هستم، و دوستی کوونگ به داخل بود. و TASSEL مشغول به کار بود. بلا استفاده. رنگ صورتی رنگ به خروجی خارج شد. کرشت رنگ و کروز سبز. پوست گران تر از چمدان بود. Estesno Coryato طول دسته را تخمین زد، بنابراین باید ترکیب کامپوزیت را داشته باشد.
در داخل یک شاخه بزرگ و سه جیب. دستیار انتقال سلام در اینجا در این رنگ عکس نزدیک به زندگی است.
من به بیش از حد بافته شده به یک گلدان بزرگ به تمام pribruda من رفتم. من فکر کردم که کمی بیشتر از آن بود. بله، حالا شما می توانید با خیال راحت یک زن و شوهر از کفش را بچرخانید. یا نان لاف. یا یک بسته شیر و یک نان شهر. به طور کلی، لازم است که خود را از دست بدهد، هرچند که آن را به یک تصادف تبدیل می کند.