هرگز دیر یاد نگیرید

Anonim

روز خوب!)

برای مدت طولانی، من خوشحالم که گل های پلاستیکی را از گل های پلیمری مسطح می بینم. من برای مدت طولانی می بینم، اما حتی فکر نکردم. از آنجا که دوران کودکی با Plasticine دوست نیست. خب نه. من نمی دانم چگونه به رسم ... به طور خلاصه، این بخش از سوزن برای من همیشه بسته شده است.

به احتمال زیاد، پیاده روی دو سال پیش در نمایشگاه سرگرمی در Sokolniki، بر روی غرفه مدرسه مسکو Lupping رنگ های واقع بینانه "Bella Rosa" را برطرف کرد. و او به طور کامل از سوی دیگر بود، اما چشم خودشان برای گل های فوق العاده پشت شیشه ای چسبیده بودند. ایستاده و تماشا کنید، باور نکنید که آنها غیر واقعی بودند. اما، همانطور که گفتم، از دوران کودکی می دانم که من من نیستم. بنابراین، او ترس و چپ بود.

اما، ظاهرا، هر ایده باید در یک فرد بالغ شود) بنابراین من به این واقعیت اشاره کردم که من در دوره های این مدرسه رها شدم) به درس اول در خلق و خوی افسرده رفتم، در حال حاضر آماده گوش دادن به دستانم بود نه به محل و به مدل سازی هیچ ارتباطی ارتباطی ندارد و از شرم می میرد.

کلاس ها را با مدل سازی لیلان آغاز کرد. این منطقی نیست که پیچیدگی روند را توصیف کند. برای من سخت بود. نه به این دلیل که این یک مدل سازی است، اما به دلیل آن کوچک است!) یک سیم از یک سوم میلیمتر را تصور کنید. و توپ رس در این سیم دو بار مش مش از بین می رود)، لازم است که رس را بر روی سیم توزیع کنید تا میلیمتر خاک رس از سیم باقی بماند. جریان باید با قیچی به 4 قسمت بریده شود! ای خدا)

گل ها نیز بلافاصله شروع به دریافت کردند. من در خانه خیلی آموزش دیده ام، چیزی که شایسته بود، تنها در روز سوم شروع شد.

یک هفته گذشت در درس دوم، یک شاخه از Lilac را جمع آوری کردیم - Boutonniere. شگفتی من بود که آشنایان من شروع به صحبت با من کردند ... به طور خلاصه، برای خودتان ببینید.

هرگز دیر یاد نگیرید

هرگز دیر یاد نگیرید

پس از بسیاری از آثار، من گل های لالاک غیرقانونی باقی مانده بود. من تصمیم گرفتم آنها را به رگه وصل کنم. و به طوری که آنها تنها در آنجا نبودند، از تامما آنها را در لیست های شرکت ساختند.

هرگز دیر یاد نگیرید

هرگز دیر یاد نگیرید

در اینجا یک داستان در مورد ایمان به خود و در مورد آنچه که هرگز دیر نیست یاد بگیرند)

با تشکر از شما برای خواندن موفق باشید)

ادامه مطلب