خوک های موجود

Anonim

اره برقی

داستان در مورد سرب خواهد بود. در مورد چوبی و داخلی. از الکساندر Ivchenko.

این همه با ورود به سیستم شروع می شود

اره برقی

یک زنبور عسل از یک ورودی اره برقی به ویژه دشوار نیست. اغلب نوشتن: "خب، من هرگز نمی توانم!" درست نیست. این فقط برای این تابستان است، دو دانش آموز را افزایش داد، و در اینترنت. یکی از آتش نشانی است، دوم راننده است. هر دو اره و از ابتدا شروع به برش کردند. فرایند ویدئو - در پایان. تکان داد هیچ چیز بیدار وجود ندارد.

اره برقی

شورای مبتدیان - قطار در هویج. چاقوی هویج چیزی را که میخواهید بریزید. و سپس اره را در ورود به سیستم تکرار کنید. تکنیک کار - تقریبا یک نفر در یک.

حتی خوک دم می تواند سفت شود

اره برقی

به طور خلاصه، این یک حمایت از یک نیمکت را به نمایش می گذارد

اره برقی

هیئت مدیره شخصا، من یک کاج، قطعه ای از قالب های قدیمی از تعمیر حیاط را دارم. مصنوعی سالم ("براش" - گوگل، این ساده است)

اره برقی

چارچوب را جمع آوری کرد.

اره برقی

و بر روی قاب - چنین حصار. این عقب است، اگر کسی نمی فهمد

اره برقی

مجمع تقریبی

اره برقی

چدن چدن همچنین دیدم او هیچ چیز نیست فقط برای زیبایی

اره برقی

اره برقی

اره برقی

اره برقی

و این مسابقه سباستین است. این نیز فقط برای زیبایی است. شما می توانید به مدت طولانی به آن نگاه کنید. و بازی با او نیز.

چگونه واقعی اتفاق افتاد

اره برقی

و ... او واقعی است ...

اره برقی

عنصر دیگر همچنین دکوراسیون. بدون آن شما می توانید انجام دهید

اره برقی

خوب، حالا من تمام مونتاژ محصول را نشان خواهم داد. و من نامه های مربوط به خوک را منتقل خواهم کرد. شما نمیتوانید آنها را بخوانید.

من قبلا در مورد پارک در مرکز شهر نوشته ام، جایی که تمام تابستان به عنوان Voronezh دید. کل داستان با پارک در پایان ماه مه آغاز شد. من نا آشنا نامیده می شود، اما افراد پر انرژی - آنها می گویند، پارک رها شده است، مرکز بسیار. یک ماده (ELM) وجود دارد. خشک و من شروع به برش کردم. و تمام تابستان با یک رویای باشکوهی کمونیسم زندگی می کرد. برای پولش بریزید هزاران نفر از 3 تا 5 در هر مصارف مجسمه سازی. اما شادی این روند بسیار گران تر بود. مردم راه می رفتند فیلمبرداری، تعجب، ستایش، شادی کرد

اره برقی

اره برقی

آنها به من خیلی در متن باز گفتند: "آیا شما خیلی بیمار هستید؟ شکستن، پرتاب مادربزرگ، دریافت! " و من گفتم: "خب، او را بگذار! خیلی می خوام

تابستان گذشت و حالا من باید دولت: کمونیسم شکست خورد .... پیشگویی های غم انگیز درست شد، و من آنچه را که می خواستم کردم.

اره برقی

اره برقی

به عنوان مثال، اعتصاب عقاب بانوی را پارک کرد. بپرسید چگونه او را به پارک تبدیل کرد. به نحوی! عقاب در وسط میدان در مقابل دی سی ایستاده بود، اما او او را نمی بیند. بنابراین عقاب اولین پرواز خود را انجام داد. و بانوی جوان فرار کرد و فریاد زد: "چه چیزی در اینجا دارید؟ !! ماشین من در حال حاضر خراش بر روی سپر! " من به او توصیه کردم که ترک کنم تا زمانی که منوگرافی دید را در هیئت مدیره گذاشتم. اره در دستانش بود و او معتقد بود. لاغر

اره برقی

و اژدها در 1 سپتامبر، سر خود را پاره کنید. به طور طبیعی ببینید چه گردن؟ ضخیم درست، چوب "در لایه". او سر خود را به هر حال کشید - به شدت فکر کرد. اما نه. به محض اینکه Shkolota به شهر بازگشت، من اژدها را در پشت من گذاشتم، و سرم کمی کمی بود.

من به والدینی شده نگاه می کنم که در چهار دست، ابزارهای مورد علاقه خود را بنشینند، تلاش می کنند به مجسمه سازی برسیم. در "کودک" در 80 کیلوگرم سالا. او سخت است او پوشش می دهد، اما صعود می کند. و صعود! به سوال: "چرا؟ این یک درخت است این شکست خواهد خورد ... "Atheroditel شروع به فریاد می کند:" و شما در اینجا اشاره نمی کنید! کودک سرگرم کننده! او یک بچه است! و به طور کلی صحبت کردن لازم است نشانه هایی را که غیرممکن است از مجسمه سازی غیرممکن باشد! "

صفحات ... اما آیا این خیلی واضح نیست؟ هیچ جداول چرا عکس به نظر می رسد زیبا اگر شما نه تنها در کنار ایستاده، و با پای خود را بالا بردن، و تا آنجا که ممکن است؟!

اره برقی

چگونه می توان جمعیت مست را در روز شهر توضیح داد که بال های پگاسوس به منظور چسباندن کیسه های بادمجان آبجو نیست؟

اره برقی

و چند تولید کننده را دیدید!

"تو خوشگلی! شما به ما می آیند از حالا به شما فقط ساشا با اره برقی نیست. شما یک ماشین از ماشین فولادی تحت نام تجاری معروف "عمو Vasya-International" خواهید بود! درست است، در حالی که تمام شرکت ها، من و هر روز بیکار هستم. البته، ما به شما یک اتاق، مواد و پول در مواد مصرفی نخواهیم داد. این همه بسیار کوچک و قوی برای چنین شرکت معروف است. اما اکنون تمام سفارشات از طریق ما خواهد رفت. شما فقط می توانید بریزید و پول ما را به ارمغان بیاورید! "

به این سوال - چرا باید به من جواب بدهم: "خب، چطور! بنابراین شما نوعی از ساشا هستید. و بنابراین - بخشی از تیم! "

اره برقی

اره برقی

اره برقی

به طور خلاصه، من کمونیسم نوشیدم حتی پول کمی باید "تولیدکنندگان" باشد (با توجه به محاسبات آنها). خوب…. استاپ بندر گفت: "من در فرماندار بازنشسته خواهم شد." دقیق تر، من کمونیسم را در جایی دیگر ساختم. حداقل در اطراف خود. یا برای پول و پیش پرداخت.

منبع

ادامه مطلب