افسانه نور افسانه در مورد لامپ طبقه قدیمی

Anonim

یک لامپ طبقه قدیمی وجود داشت. من مدت ها به سن من خدمت کرده ام، او متاسفانه در گوشه ای دور از ریخته گری، گرد و غبار ایستاده بود، و امیدوار بود که یک اتاق راحت و گرم نور را تکرار کند. او نمی فهمد که چرا او در تاریکی بدون یک مورد باقی مانده است، زیرا او به درستی کار می کرد، هرگز، مانند یک چراغ میز همسایه، برای انگشت مالک گیر کرده است.

نامشخص قدیمی بود که گسل او نیست، بلکه یک خانم فریبنده و غیر دائمی با یک نام کوتاه، اما تار است. فقط طرفداران پس انداز و محافظه کاری هنوز هم خویشاوندان خود را برای آستانه نشان نداده اند، اما تعداد کمی از این بدبختی ها وجود دارد، و او به پنجره های همسایه با حسادت نگاه کرد و یک شباهت آشنا را یاد گرفت.

داستان پری نور

اما هنگامی که او خوش تیپ بود، که بسیاری از بازدید کنندگان را به فروشگاه جذب کرد، و حتی دیدم از همسایگی، یک لامپ میز با لامپ های کثیف و روشن بود.

و هنگامی که یک دست قوی و مطمئن به یک پایه ظریف کشیده شد، آن را بر روی نور سفید حذف کرد.

Teshar فکر کرد، حدس زدن سرنوشت او، "این پایان است."

او شنیده است که بسیاری از بستگان به مدت طولانی زندگی خود را تحت فرماندهی تراکتورهای بزرگ، و یا تحت چرخ کامیون های کمپرسی ارزان به پایان رسیده اند.

اما به طور ناگهانی او را به خانه دیگری منتقل کرد، از وب شسته و تمیز شد. یک معشوقه جدید به مدت طولانی نگاه کرده است، ثابت شده و در نهایت تمیز شده است، جزئیات را جدا کرده است، به دقت مورد بررسی و جایگزینی تمام سیم های حیاتی و سوئیچ.

داستان پری نور

Torshoru ترسناک بود، او می ترسید که پای خود را از دست بدهد، یا فکر می کرد، ناگهان او از رشد باشکوه خود محروم شد، و دیگر این جهان مرموز را در خارج از پنجره نمی بیند، چراغ های خیابانی دیگر قادر به تحریف با او نخواهند بود شب، اذیت کردن عابر پیاده تنهایی!

داستان پری نور

این امکان پذیر نخواهد بود که بتواند زمانی که یک نقطه عطف بزرگ، آواز خواندن با ماه، می شود، در برابر مردم خواب قرار می گیرد، آنها را مجبور می کند تا قسم می خورند و بگذارند.

داستان پری نور

اما ترس بیهوده بود، و او شگفت زده شد که کلاه جدیدی را که برای او پخته شده بود، شگفت زده کرد، و یک برنزه زیبا، که به دقت اردوگاه نازک خود را به عهده داشت.

داستان پری نور

میز چوبی با یک لایه جدید رنگ و لاک الکل پوشیده شده بود، او را از بین برد، منعکس کننده نور پراکنده از لامپ بود.

داستان پری نور

برای دادن مردانگی و انعطاف پذیری، پا از دست رفته بود و ضخیم تر ضخیم تر بود، به زیبایی کشیدن و تزئین شده با یک بریده بود.

داستان پری نور

من به طور تصادفی در آینه نگاه کردم، او در ابتدا انعکاس خود را به رسمیت نمی شناسد، کمی از تعجب ناگهانی و سرش کمی صحبت کرد.

داستان پری نور

اما، با توجه به اینکه بهتر، با لذت و افتخار، در نظر گرفته شده، در نظر گرفته شده است، زیرا در این زمان ما لامپ نور را پیچیدم و به خروجی متصل شد. او به زندگی، یک زندگی جدید داده شد !!!

داستان پری نور
داستان پری نور

در حال حاضر او با افتخار به همسایگان تازه متولد شده در اطراف اتاق نگاه می کند، اجازه دهید آنها سعی کنند مانند یک رویداد طولانی و غنی زندگی کنند و زندگی با نور و شادی پر شود.

داستان پری نور

منبع

ادامه مطلب