این چکمه های مشابه ...

Anonim

در سال 2000، ولادیمیر V.V. پوتین، دختر من سه ساله بود، و من چکمه های زمستانی من را خریدم. در بینی زمستان بود، و من به نحوی من واقعا دوست ندارم انجماد، بنابراین در اینجا. کفش های متعارف وحشیانه، با لنز و برچسب "Dockers". آسان نیست، نه سنگین، در داخل خز و جوراب جامد.

این چکمه های بسیار

این بیشتر چکمه سرگئی کوباخ، کفش، کفش

زمستان در شمال در دو سالگی به طور معمول، طولانی و سرد بود. من کفش ها را پوشیدم و شادی کردم البته، در منهای 50 درجه هنوز کفش نداشته اند، که در آن گرما بدون حرکت ایستاده است، اما اگر شما بیش از نیم ساعت را متوقف نکنید، چکمه ها فقط درست بودند.

سپس زمستان سال 2001، پشت آن سه زمستان بود، و کفش ها پوشیده و پوشیده بودند. در سال 2004، V.V. پوتین برای دومین بار انتخاب شد و من خواستار سرنوشت سرنوشت برای کار در مسکو بود و چنین چکمه ای مورد نیاز نیست، اما من هنوز آنها را با من گرفتم. من به گاراژ رفتم، در کلبه فریاد زدم. آنها با من سه زمستان مسکو زنده ماندند و با توجه به این واقعیت که گاراژ و کلبه نمک آهنگ ها را ندیده بود، گونه ها به زودی از فروشگاه استفاده می کردند. من می خواستم کفش های جدید را بخرم، اما نقطه خرید جدید، زمانی که هنوز هم به نظر می رسید؟ من تصمیم گرفتم، از دست دادن چشم یا پارگی، پس من خریدم.

در سال 2005، D.A. مدودف به معاون نخست وزیر تبدیل شد، پسر من متولد شد، و من همچنان به پوشیدن این کفش ها ادامه دادم.

در سال 2007 V.V. پوتین Locho تمام دولت را رد کرد و کلاچ سرنوشت را دوباره اخراج کرد و دوباره به شمال افراطی آورد. همراه با کفش.

من به آنها نگاه کردم و فکر کردم که من آنها را خریدم. اما به دلایلی، چکمه های قدیمی از دست ندهید و به طور کلی صحبت نکردند و به طور کلی، به هیچ وجه نشان دادند که آنها به دفن زباله می روند. آنها در راهرو ایستادند و MocEkerators به ​​من با احمقانه خود نگاه کردند، در حال حاضر یک بینی کوچک کوچک.

در سال 2010، شهردار مسکو Luzhkov استعفا داد، و پسرم من کوچک، اولین سالگرد خود را - 5 سال. کودکان رشد کردند، کشور تغییر کرد، لباس ها تغییر کرد، اتومبیل ها تغییر کردند، رنگ موهای من در معابد تغییر کرد. فقط کفش تغییر کرد

در سال 2015، روسیه از اولین موشک های سوریه پرسید، دخترش مدرسه را به پایان رساند و وارد موسسه شد و کفش ها پانزده ساله خود را ذکر کردند و نه تسلیم شدن. و گاهی اوقات به نظر می رسید به نظر می رسید، پس از آن خواهد بود - "بیست و پنج، چکمه های جدید دوباره". این واقعا این احساس را ایجاد کرد که زمان نه تنها بیش از آنها قدرتمند نیست، بلکه کمی آشکار است. این چیزی است که توسط ستاره های صفحه نمایش سالمندان باز نشده است. آنها همچنین پوست را صاف کردند، چین و چروک ها و جوانان از Shoelace ناپدید شدند. به هر حال در مورد shoelaces - به رغم سفت شدن قوی، آنها هرگز شکست! من نمی دانم که چنین فرازمینی با این لاک ها بافته شده است، اما من بیش از چنین ناهنجاری در زندگی ام ندارم.

امروز در حیاط 2017، زمستان است. روز قبل از دیروز، روز یکشنبه به فروشگاه رفتم و روی این چکمه ها، به آنها نگاه کرد، به آنها نگاه کرد، هفده ساله، فکر کرد و تصمیم گرفت که آنچه را که در بالا خواندید بنویسید.

منبع

ادامه مطلب