روسی رابینسون: تاریخ واقعی خیره کننده 1847

Anonim

روسی رابینسون: تاریخ واقعی خیره کننده 1847

در سال 1847، یک حکومت جسورانه جسارت 24 ساله، یک نجیب زشت، یک بازنشسته Gusar Sergey Lisitsyn، در عرشه کشتی تحت پرچم آندرین، به دنبال آمدن به آمریکا بود. او در یک شرکت کابین افسر پذیرفته شد، اما در یک فرم مست، او را صرف نظر از قوماندان کشتی کرد و شروع به جابجایی ملوانان در شورش کرد. کاپیتان دستور داد که Indigator را پیچ و تاب کند، چشمانش را بچرخاند و زمین را بر روی یک ساحل متروکه، با توجه داشته باشید ...

هنگامی که دستستند آزاد شد و از چشمان خارج شد، یک کشتی خروجی را در افق دید. کاپیتان نجیب او را چمدان را با لباس، سه جفت چکمه، تولپ (Okhotsk Sea - نه یک اقیانوس گرمسیری)، یک زن و شوهر از تپانچه، یک چک، کرگدن، سهام شکر و چای، ساعت های جیب طلا، چاقو تاشو، Superstars پودر، دو فلاسک با ودکا، نوت بوک های تمیز، دستگاه Razor، سبک وزن، سهام مسابقات و حتی 200 سیگار Havana.

به این ترتیب، یک تفنگ عالی با 26 اتهام و یادداشت فرمانده کشتی متصل شد: "Saverny Sergey Petrovich! با توجه به اساسنامه دریایی شما باید به مرگ محکوم شوید. اما به خاطر جوانان و استعدادهای فوق العاده شما، و مهمترین چیز این است که من به شما زندگی می کنم ... آرزو می کنم که صلح آمیز باشد، به طوری که حفظ حریم خصوصی و نیاز به شخصیت ناامید کننده شما. زمان و بازتاب ها به شما آموزش خواهند داد قدردانی از تسلیم من، و اگر سرنوشت ما را دوباره از بین ببرد، آنچه که من صمیمانه آرزو می کنم، ما دشمنان را برآورده نخواهیم کرد. صبح. ".

Nobleman از Lisitsyn Srod هیچ کاری با دستان خود نداشت: در املاک آن توسط قلعه خدمت کرده بود، قفسه یک دسته را باز کرد. او می دانست که کشتی از طریق دریا Okhotsk رفت، او امیدوار بود که او در یکی از گاوهای سرزمین رید جزایر آلیوتی یا کورل قرار گیرد. اما به زودی مطمئن شد که موقعیت او بدتر شده است. او با سرنوشت در کنه های دو دریچه قرار گرفت. در مقابل او، دریای سرد اوخوتسک سرد، و پشت پشت او پر سر و صدا بود از "دریای سبز سبز" پر سر و صدا بود. و در آن - خرس، گرگ، سیاهگوش، مارهای سمی ...

برای هفته، "روسی راینسون" یک خانه را با اجاق گاز، مبلمان Smaster تنظیم کرد. حق، پیاز ها و فلش ها را ساخته است (محتاطانه تصمیم به مراقبت از کارتریج به تفنگ). و راست - در زمستان، گرگ گرسنه تلنگر در خانه اش - 8 شکارچی از اسلحه را کشت. و قبل از آن او خرس را شلیک کرد، حصول اطمینان از خودش با یک کت خز گرم و ذخایر نزولی. من ماهی گرفتم، قارچ های جمع آوری شده و خشک شده.

در 12 آوریل، سرگئی لیسیتسین در کنار ساحل راه می رفت، از عواقب طوفان بهار قدردانی کرد و مردی را دروغ گفت. بدون قدرت و احساسات معلوم شد که واضح، به اصطلاح ناامید کننده، - از حمل و نقل که به روسیه آمریکا رفت. کشتی به جریان داد، هر کس از او فرار کرد و او را با پسرش فراموش کرد. کشتی خیلی دور نیست علاوه بر پسر 16 ساله، دو چوپد، گربه، 8 گاو Holmogorsk وجود داشت، گاو نر، 16 گاو، 26 گوسفند، ذخایر محصول، ابزار، دانه های جو و چاودار، و سلاح های بیشتر، تلسکوپ، دو لوله ترشی، Samovar، ساخت و ساز و ابزار باغ.

هفت ماه تنهایی به طور کامل از "Barin" تمام افزایش نجیبانه از بین رفته است. با چنین مزرعه ای و دو جفت دست قوی و ماهر، آنها نه تنها خانه و حمام را برای تابستان به روز کردند، بلکه آموختند که چگونه روغن، خامه ترش، پنیر و پنیر را بسازند. این میدان شخم زده شد و جو و چاودار را برداشت کرد. ماهیگیری ماهیگیری فراوان و ماهی رودخانه. جمع آوری و پردازش قارچ، توت ها و گیاهان جنگلی آغاز شد. در یک کلمه، کمون کار را شفا داد.

.... در سال 1857، نویسنده الکساندر Sibiryakov با استاد مهمان نوازندگی مس و رسوبات طلا در آمووری سرگئی لیسیتینا ملاقات کرد. رسوبات سنگ معدن مس و طلا که یک بار یافت می شود، تنها بودن. او توسط دولت نیز توسط مدیریت این سرزمین ها منصوب شد. واسیلی "جمعه" با او بود. پسرش در دانشگاه مسکو تحصیل کرد.

و در دانشگاه سنت پترزبورگ، در هزینه Lisitsyn، هر دو پسران فرمانده کشتی، که یک بار ساحل مضطرب را در ساحل متروک فرود آمد. سرگئی لیسیتسین، تبدیل شدن به یک مرد ثروتمند، یک پیرمرد را پیدا کرد، آن را در آخرین سفر صرف کرد و تمام نگرانی ها را در مورد فرزندانش گرفت.

منبع

ادامه مطلب